کارآفرینی یکی از مفاهیم نوین اقتصادی است که در جامعه گسترش یافته است. البته این واژه در کشورهای صنعتی غربی مانند انگلستان و فرانسه چند قرن است رواج دارد. خیلی از صاحبان کسبوکارها خود را با عنوان کارآفرین معرفی میکنند. آیا هر بنیانگذار کسبوکاری یا هر تولیدکنندهای کارآفرین است؟ آیا بنیانگذار یک استارت آپ کارآفرین است؟ آیا کارآفرینی برابر با ثروتمند شدن و مدیریت یا زندگانی آسان است؟ اگر نه پس کارآفرین کیست؟
برای پاسخ به این پرسشها باید با تعاریف چندگانه، تاریخچه، هدف کارآفرینی و در نهایت با نقشه مسیر کارآفرینی آشنا شوید. شروع کارآفرینی بدون شناخت رابطه این مفهوم با خط تولید، کارخانه، بنگاه اقتصادی از نظر بسیاری غیر ممکن است. کارآفرینی یک مسیر سخت و پرچالش است که انتهای آن به نتیجهای روشن میرسیم. برای کارآفرین شدن یا بهتر بگوییم یک کارآفرینی موفق باید با مفاهیم و اصطلاحات کارآفرینی آشنا شوید.
البته که خواندن تعریف کارآفرینی، تاریخچه کارآفرینی، زندگی و چالشهای کارآفرینی کمک کننده است اما واقعیت این است حتی با خواندن و فارغ التحصیل شدن از رشته کارآفرینی یا مدیریت کسبوکار (MBA) نمیتوان یک کارآفرین شد. اما این گزاره، به معنای خونی یا ذاتی بودن کارآفرینی نیست. با این حال میتوان گفت کارآفرینان دارای خصلتها و خویهای مشترکی هستند. هرانسانی میتواند با تلاش و آگاهی یک کارآفرین شود.
کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟ این پرسش ممکن است چند پاسخ داشته باشد و هرکسی از منظری آنرا بیان کند. تعریف عمومی این مفهوم عبارت است از:
کارآفرینی (به زبان انگلیسی: Entrepreneurship) به فرایند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن گفته میشود. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی “Entrepreneurs ” به معنای “متعهد شدن” نشأت گرفتهاست.
در تعریف بالا صحبتی از کالا یا خدمات نشده است. تعاریف دیگر از کارآفرین:
در قرن 20 میلادی، ژوزف شومپیتر پدر علم کارآفرینی اینچنین این مفهوم را بیان میکند:
عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصتهاست.
این سیاستمدار و اقتصاددان از کارآفرینان تعریف دیگری نیز دارد، کارآفرین از نظر او عبارت است از:
کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند.
یا قبلتر از او ریچارد کالینتون این تعریف را از منظر راهاندازی کسبوکار و دریافت سود بیشتر اینچنین بیان کرده است:
کسی که کسب و کاری را سامان میدهد و ریسک این کار را میپذیرد. به این امید که از این ریسک کردن، سودی به دست آورد.
با این حال هنوز پاسخ پرسشهای ابتدایی داده نشد، آیا هر تولید کنندهای کارآفرین است؟ قبل از این تعاریف، تولید چه تولید انبوه و صنعتی مانند صنایع فولاد و کشتیسازی چه تولید سنتی مانند آهنگری و دامداری وجود داشته است؛ آیا این اقتصاددانان، پایه گذار تمام این بنگاههای اقتصادی را کارآفرین میدانستند؟ پدر علم کارآفرینی زندهسازی اقتصاد و سازمانها را به مفهوم خلاقیت ارتباط داده است. تولید خلاقانه این چنین است:
اگر نگاه سخت گیرانه داشته باشیم تولیدی که همراه با خلاقیت باشد کارآفرین است.
البته بعضی از استارت آپها یا بنگاههای اختصاصی چندین خصوصیت تولید خلاقانه را دارند.
با جود تعریفی که از کارآفرینی گفته شد، شاید فکر کنید افرادی کمی کارآفرین هستند. این فکر اشتباه است زیرا هرکسی مسیری بجز استخدام شدن را انتخاب کند، یک کارآفرین است. حتی یک اقامتگاه بوم گردی کوچک در نقاط مرزی که بوسیله یک خانواده اداره میشود یک کسبوکار است.
هرکسی که ریسک (خطر) تولید را میپذیرد و بجای استخدام شدن یک کسبوکار را خلق میکند کارآفرین است. کارآفرین کسی است که شغل و درآمد ثابت را رها میکند تا با تلاش، تعهد، ریسک پذیری و خلق کردن به سود بیشتر برای خود و جامعه برسد.
با مطالعه داستان زندگی کارآفرینان بزرگ میتوان متوجه شد کارآفرینان دارای ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی یکسانی هستند.
کارآفرینان افراد آینده نگری هستند. آینده نگری کارآفرینان را از 2 بعد میتوان تشخیص داد.
آنان با اینکه از مسیر پر پیچ و خم و دشوار راهاندازی یک کسبوکار آگاه هستند، سود نهایی این مسیر را میبیند و سختیهای مسیر را به جان میخرند. همچنین با مشاهده و دریافت اطلاعات و دادههای فعلی آینده را پیشبینی میکنند.
باید اقدام کنید. یک کارآفرین در کنار فکر کردن عمل میکند. اگر ایدهای ناب به ذهن یک شخص کارآفرین برسد هرچه سریعتر آن را عملی میکند تا از اصل بازاریابی “مزیت حرکت اول” استفاده کند.
آمازون در ابتدا یک فروشگاه آفلاین کتاب بود، سپس تصمیم گرفت فروش آنلاین کتاب نو و دست دوم را آغاز کند. این ابتکار و سرعت عمل آمازون باعث شد از رقبای دیگر خود سریعتر در ذهن مخاطب نقش ببندد و دیگر کتاب فروشیها نتوانستند با آن مقابله کنند.
گای کاوازاکی Guy Kawasaki یکی از سرمایهگذارن موفق آمریکایی در مورد عملگرایی در کتاب “هنر شروع” میگوید:
ایدهها آسان هستند، پیاده سازی سخت است.
گوردون بتی، یک محقق اقتصادی تفاوت کارآفرینان با افراد عادی جامعه را در عملگرایی آنها میبیند و این تفاوت را اینچنین بیان میکند:
آنها (افراد عادی) فقط قصد اقدام دارند. آنها (کارآفرینان) به اقدام کردن و عمل کردن فکر میکنند.
ریسک (Risk) به معنای خطر میباشد. همه کارآفرینان ریسک پذیر هستند. البته این به معنای سرمایهگذاری بدون پشتوانه منطقی نیست. ریسکپذیری به معنای قبول واقعیت است. روی دیگر سود در هر سرمایهگذاری ضرر است. به زبانی دیگر میتوان گفت: کارآفرینی بر اساس یک سیستم پرخطر با پاداش بالا اجرا میشود.
دانش قدرت است. یک بنیانگذار کسبوکار خوب میداند باید دانش خود را افزایش دهد و به روز باشد و گرنه در بازار جایی ندارد. کارشناسان یا کارگران در یک تخصص عمیق هستند اما کارآفرینان معمولا چند تخصص دارند.
برای آشنایی بهتر و بیشتر با مفهوم کارآفرینی میتوانید زندگینامه چند کارآفرین مشهور ایرانی و جهانی را بخوانید:
و از کارآفرینان موفق ایرانی میتوان افراد زیر را نام برد:
کارآفرینان کسانی هستند که اقتصاد و سازمانها را زنده میکنند، این جمله نشان دهنده اهمیت کارآفرینی در صنعت است. کارآفرینان با تولید کالای جدید پای علم را به صنعت باز میکنند و ارتباط دانشگاه و صنعت را افزایش میدهند. کارآفرینان با ایجاد کالای جدید رقابت را در صنایع قدیمی افزایش میدهند و باعث میشوند صنایع قدیمی دچار یکنواختی نشوند و به بخش تحقیق و توسعه بیشتر دقت کنند.
زمانیکه یک کارآفرین بنگاه اقتصادی موفق را بنیانگذاری میکند و به سوددهی میرساند بانکها، سرمایهگذاران و… در بخش صنعت سرمایهگذاری میکنند. کارآفرینان با بهبود رویههای فعلی تولید به سوددهی و جلوگیری از ضرر دیگر صنایع و بخشهای صنعتی کمک میکنند. قلب توسعه و پیشرفت کشور صنعت است و قلب بخش صنعت کارآفرینی است. صنعت بدون کارآفرینی و کارآفرینان معنا ندارد.
واقعیت این است صنعت را کارآفرینان به وجود میآورند. اختراع و تولید خودرو به وسیله کارل بنز اتفاق افتاد و هنری فورد دست به توسعه خودرو زد. هنری فورد نه تنها در توسعه خودرو نقش داشت بلکه “خط تولید” را برای اولین بار ایجاد کرد. هنری فورد با ترکیب مفاهیم تولید انبوه، دستمزد بالای کارگران، پایینترین قیمت کالا، انقلابی در صنعت و اقتصاد ایجاد کرد.
بسیاری در دوران راه اندازی شرکت فورد را انقلاب صنعتی فورد میگویند. تأثیرات فورد بر صنعت، اقتصاد آنچنان بود که قرن بیستم را فوردیسم مینامند. این یک مثال از اثرات یک کارآفرین بر صنعت است. افرادی دیگر مانند ادیسون در گذشته یا ایلان ماسک کارآفرینانی هستند که صنعت را دگرگون کردهاند.
به بهانه گسترش فرهنگ کارآفرینی نباید نقش مهم کارگران و کارمندان را در کارگاهها نادیده گرفت. این مفهوم همواره به معنای ثروت و درآمد بالا و هنگفت نیست. درست است ایجاد اشتغال در کنار مزایای اقتصادی و فرهنگی بالایی که دارد چالشهایی نیز همراه دارد. مثلاً در حوزه خدمات باعث میشود شغلهای سنتی از بین برود مانند اسنپ که باعث از بین رفتن تاکسیهای تلفنی در ایران شد. یا بهینه سازی بیش از حد رویههای صنعتی بنگاههای اقتصادی دیگر که با هزینههای بالایی ایجاد شدهاند را ورشکست کند. یا فرهنگ جامعه با سرعت تغییرات ناشی از نوآوری تطبیق پیدا نکند.
کارآفرینان افرادی خلاق هستند قوانینی که بروز نیستند یکی از موانع اصلی پیش روی آن ها است. عدم حمایت دولت، عدم هماهنگی بخشهای مختلف صدور مجوزها و پروانههای لازم، عدم ثبات در قوانین و بخشنامههای دولتی از جمله دیگر چالشهای کار آفرین است.
متناسب نبودن آموزشهای دانشگاهی و مراکز علمی با فضای بازار کار، دیگر دغدغههای کارآفرین است. دریافت حمایتهای مالی از نظام اقتصادی با بهره و کارمزد پایین از دیگر خواستههای کارآفرینان است. قیمتگذاری دستوری در بسیاری از کالاها و خدمات باعث از بین رفتن تولید میشود.
فرصتهای کارآفرینی(Entrepreneurial opportunities) نیازهایی از بازار و جامعه هدف است که پاسخ داده نشده است. با شناسایی فرصتها و ایجاد ارزش برای جامعه میتوان به سود رسید. یک شخص کارآفرین باید در 3 مرحله زیر باشد تا به موفقیت دست پیدا کند.
راههای پیدا کردن فرصتهای کارآفرینی بسیار آسان است:
خیلی از کارآفرینان زمانی با مشکل و فقدانی در جامعه روبرو شدهاند، بعد از آن تصمیم گرفتند این نیاز را برطرف کنند. فقدانها و نیازهای جامعه یک فرصت بزرگ برای پیشرفت است.